۹۷ خوب شروع شد!بابرنامه ریزی و امید!اما وسطاش آب و روغن قاطی کردم و آخراشم رفتم تعمیرگاه!
تو ۹۷ خیلی هارو دلم میخواست بغل کنم
مثل جواد
یا پیرمردِ همسایه ی برج
میوه فروش بهمنیار
یا حتی پسرِ خوشتیپ و جنتلمن همسایمون
بغل کنم و فشار بدم
همچین که نفسشون بند بیاد
ولی خب نتوستم
زیاد زار زدم و زیاد ترتر کردم
زیاد حماقت کردم
زیاد رویا بافتم
و زیاد غصه خوردم و زیاد پول ریختم تو جوب
هیچکار خاصی نکردم و هیچ گوهی نشدم
خیلی کارا دلم خواست انجام بدم ولی یا جراتشو نداشتم یا پولشو!

بچه ها بعضی پیامای خصوصی که بهم میدین خیلی خفنه!هی نگاشون میکنم و هی لبخند میزنم!دمتون گرم!
۹۸هم مبارکتون!


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها