_بخت آدم باید بلند باشه،مو چه اهمیتی داره مادر من!
نگاه میکنه به فاطمه میگه بهش بگو من راضی نیستم موهاتو کوتاه کنی!
میگم خب به خودم بگو :|
میگه اینقد خون به جیگرم نکن،موتو میخوای کوتاه کنی که چی بشه؟شاید همین روزا یه خری پیدا شد!
میگم بلند باشه که چی بشه؟کوووو تا خری پیدا شه،بشه هم کلاه گیس میذارم (اصلا خوشم نمیاد به شوهر فرضی من میگن خر!)
میگه موی خود آدم یه چیز دیگست!تو صبح روز بعد عروسیت برو سرتو با ماشین ۴ بزن من اگه چیزی گفتم
میگم اگه عروس منم من مو نمیخوام!برای موی خودمم نمیتونم تصمیم بگیرم؟
فاطمه میگه:بدبختی اینه بعد عقد هم یکی دیگه نمیذاره!
امیدوارم اون دنیا دیگه خودم برای بلندی و کوتاهی موهای خودم تصمیم بگیرم!بعضی وقتا فکرمیکنم برم ازدواج کنم بعد طلاق بگیرم تا زندگیم بیوفته دست‌خودم!همینقد جدی!
میدونستین من با پولشون میتونستم چه ها که نکنم؟!
اتمام حجت کردم با مامانم تا عید اومد که اومد نیمد هم میرم کچل میکنم!


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها